افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یک سری اسرار ویژه برای ثروتمند شدن بهره گرفته اند که شما نیز میتوانید با پیروی از آنها حداقل کسب و کار خود را رونق بخشید.
1- رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. افکار بزرگ زندگی شما را متحول خواهد ساخت.
2- یک تصویر خاص از مقصد مسیر خود در ذهن تان ترسیم کنید. هر اندازه این تصویر مشخص تر و خاص تر باشد امکان دستیابی شما به آن بیشتر خواهد بود.
3- به گونه ای رفتار کنید که گویی شما مالک کسب و کارتان میباشید. ولو آنکه برای شخص و شرکت دیگری کار میکنید. این نگرش شما بذرهای موفقیت و استقلال شغلی را در سرنوشت شما خواهد کاشت.
4- شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه مند نمیباشید آن را رها کنید. با "نه" گفتن به شغلی که تنها برای پول انجامش میدهید شغل دلخواه خود را همچون آهن ربا جذب خود خواهید کرد.
5- یک گروه خوش فکر تشکیل دهید. با افرادی که متعهد به ایجاد یک شغل بزرگ هستند جلسه تشکیل دهید. اندیشه ها و ایده های خود را با یکدیگر در میان بگذارید و از یکدیگر پشتیبانی کنید.
6-همواره ضوابط اخلاق کاری را رعایت کنید.
7- پیشرفت و بهبودی دائم و بی وقفه در شغل خود را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید.
8- به شغل خود بعنوان یک خدمت رسانی بنگرید. یاری رساندن به دیگران کسب و کار شما را رونق خواهد بخشید.
9- از تمام جزئیات و ریزه کاریهای شغل خود آگاهی یابید. این پیشه شماست.
10- مترصد فرصتها باشید. هر لحضه ممکن است بر در شما بکوبد. آیا شما آماده هستید؟
11- تناسب اندام خود را حفظ کنید. ذهن توانمند جسم نیرومندی پدید می آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف میباشد. سلامت جسمانی و روانی شما اساس موفقیت شما در زندگی میباشد.
12- زندگی خود را اولویت بندی کنید. ابتدا کارهای مهم تر را به انجام رسانید.
13- پیش از آنچه مشتری انتظار دارد به وی خدمت ارائه دهید. این عمل اعتماد سازی کرده و مشتریان شما را افزایش میدهد.
14- فرد منظبطی باشید. زندگی خود را از فعالیتها و افرادی که موجبات پیشرفت و بالنگی شما را فراهم می آورند، پر کنید. فعالیتهایی که بر زندگی شما اثر منفی می گذارند را از خود دور سازید.
15- نخست به خودتان پرداخت کنید. این نخستین قانون متمولان است. پس انداز را هیچگاه فراموش نکنید.
16- هر از چند گاهی تنهایی را تجربه کنید. در زمان تنهایی به ندای درون و اندیشه های ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه ریزیهای خلاقانه کنید.
17- بسوی برتری گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به کمتر از آن قانع نباشید.
18- صداقت و درستکاری بهترین سیاست است. خود و خواسته های خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید.
19-در روند تصمیم گیری سریع عمل کرده و در تغییر آنها کند و آهسته باشید.
20- شکست گزینه شما نخواهد بود. تمام افکار شما باید بر موفقیت متمرکز باشد. شما باید موفق گردید.
21- در دستیابی به اهدافتان مصمم باشید. پافشاری سرسختانه اعتماد بنفس شما را تقویت کرده و شما را به پیروزی نهایی نزدیک میکند.
22-بر خلاف جریان آب شنا کنید.هیچگاه از ایده ها،عقاید و رویکردهای نو نهراسید.
23-بروی فرصتها تمرکز کنید و نه بروی موانع.
24- سه عنصر ترس، پشت گوش اندازی و تنبلی را از زندگی خود بیرون اندازید.
25-به خاطر داشته باشید اغلب افرادی که در کنار شما زندگی میکنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خوشنود نخواهند شد و ممکن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابی به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید.
26- یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهی به معنی نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلکه به مفهوم ارج نهادن به خواسته ها و آرزوهای خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته های دیگران است.
27-حال اگر فرد بد شانسی نباشید حتما پولدار میشوید!
رویکرد های عمده به مدیریت دولتی با بررسی رویکرد های متنوع به مدیریت دولتی می توان سه رویکرد اصلی را مورد ملاحظه قرار داد که در ذیل عبارت اند از ـرویکرد مدیریتی managerial approachـ رویکرد اقتصادی ـرویکرد عینی نام برد.
عدم قطعیت ـ قضایا ـ فرضیه ها ـ نظریه ها ـ قوانین ـ قطعیت
فرضیه حدس و گمانی می باشد که محقق انرا به بوته ازمایش گزاشته باشد.
اگر فرضیه به اثبات برسد ما نظریه داریم.نظریه ها راهکارهای کنونی هستند برای مسائل کنونی.
سه رویکرد عمده به مدیریت دولتی وجود دارد.
رویکرد اول:
در ایالات متحده امریکا به معرصه وجود رسیده است.در امریکا تفکر مدیریت بر این باور است که کار باید به کار دان سپرده شود به همین دلیل مدیریت مبتنی بر دانایی و شایستگی ترویج می شود چنین تصور می شود موفقیت مدیریت در گرو به کار گماری شایسته ترین افراد در زمان و مکان مناسب است.به همین دلیل به مدیریت علمی توجه زیادی می شود در این مدیریت پس از تعیین شاخص ها استاندارد های کاری تعریف می شود و عملکردها بر اساس استانداردها مورد ارزیابی قرار می گیرند ساختار سازمانی حاکم بر این رویکرد ساختار بروکراتیک است که ماکس وبر بنیان گذاز ان است یعنی ساخت های وظیفه ای که بر اساس هدف سازمان دپارتمان ها (بخش ها)متنوعی تعریف می شوند که هر یک عهده دار انجام وظیفه مشخصی هستند سلسله مراتب سازمان به صورت عمودی تعریف شده است روابط افراد به صورت افقی عمودی مشخص گردیده است هر نفر فقط از یک نفر دستور می گیرد و فقط به یک نفر پاسخگو است در این نوع بروکراسی افراد موکلف به انجام کارهای غیر شخصی می باشند افراد حق استفاده از داراییهای سازمان را ندارند نظم و انظباط سازمانی حرف اول را میزند اصل کلی این رویکرد به مدیریت این است که بین ویزگی های شغل و شاغلین باید تناسب وجود داشته باشد یعنی افراد باید شرایط احراز شغل را دارا باشد برای مثال برای پست حسابداری داشتن لیسانس حسابداری سابقه کار مرتبط با کار مالی گزراندن دوره های آمزشی مرتبط با امور مالی و حسابداری رعایت امانت حسن سابقه علاقه به کار امری ضروری به نظر میرسد .باید بین شغل و شرایط احراز شغل رابطه به وجود اورد .برای عملیاتی کردن این تفکر غربی ها در مدیریت اصولی را مورد توجه قرار دادند یکی از انها خصوصی سازی با هدف رقابتی کردن و ارتقا دادن به فعالیت هااست یعنی تمرکز در سیاست گزاری و عدم تمرکز در اجرا یعنی کار دولت سیاست گزاری برنامه ریزی حمایت و نظارت است اجرا باید برون سپاری شود .بر اساس این تفکر اقتصاد بازار شکل میگیرد دولت باید بخش های خصوصی و غیر دولتی را تشویق به مشارکت کنند و خود به حمایت و نظارت بر انها بپردازند .
رویکرد دوم:
در رویکرد دوم که بیشتر در کشور های اروپایی مد نظر قرار گرفته است توجه مدیریت دولتی به حاکمیت قوانین مقررات است یعنی وظیفه اصلی مدیریت دولتی اجرای قانون اساسی است در این رویکرد به قوه قضاییه توجه فراوانی می شود حاکمیت عوامل مقررات اولویت اول این کشور ها است تمامی فعالیت های جامعه مورد باز بینی دقیق نهادهای تقمینی وقضائی قرار میگیرد با تخلفات اداری به شدت برخورد می شود ساختار حاکم بر این رویکرد مدیریت مبتنی بر روایی قضائی قانونی است واحدهای ارزیابی و نظارت بر عملکرد به ویزه دولتی از اهمیت ویزهای بر خوردار هستند.
به امید خدا رویکرد سوم را در همین چند روز آینده در وبلاگ می گزارم